این سوال که چه کسی در آمریکا ثروتمند محسوب میشود، به نظر میرسد پاسخ روشنی نداشته باشد. اگرچه در نظر بسیاری از افراد، و بهخصوص طبق آمارهای رسمی، ثروت به معنای دسترسی به مقداری مشخص از داراییها، سرمایهگذاریها و درآمدها است، اما مفهوم اصلی ثروت در جوامع مختلف ممکن است متفاوت باشد. برخی بر این عقیدهاند که برای ثروتمند بودن فرد باید در یک سطح اقتصادی معتبر نسبت به جامعه خود قرار داشته باشد.
در آمریکا، این طبقهبندی میتواند بسیار پیچیده باشد. با توجه به افزایش هزینههای زندگی، توزیع نابرابر درآمدها و نیز تغییرات اقتصادی، آنچه که در گذشته به عنوان ثروت محسوب میشد، ممکن است اکنون معنای متفاوتی پیدا کرده باشد. به طور کلی، افراد بر اساس درآمد خود به چندین دسته تقسیم میشوند: فقیر، متوسط و ثروتمند.
خانههای تنظیمی و مرزهای درآمد
مرزهای درآمدی میتوانند در مناطق مختلف آمریکا متفاوت باشند. برای نمونه، فردی که در نیویورک سیتی زندگی میکند، ممکن است با درآمد سالانه ۲۰۰ هزار دلار در نظر گرفته شود که در یک منطقه روستایی به عنوان ثروتمند محسوب نگردد. بنابراین، درک عمومی از این که چه کسی ثروتمند است میتواند به شدت تحت تأثیر موقعیت جغرافیایی قرار گیرد.
توجه به ثروت تجمعی
ثروت تجمعی به تمامی داراییهایی که یک فرد در اختیار دارد اشاره دارد، از جمله املاک، پساندازها و سرمایهگذاریها. در دنیای مدرن، ثروتمند بودن تنها به درآمد سالانۀ فرد محدود نمیشود، بلکه به میزان داراییهای تجمعی او نیز مرتبط است. بنابراین، افراد با سقف درآمد مشابه ممکن است به دلایل مختلف از نظر مالی در وضعیت متفاوتی قرار داشته باشند.
تبعیض اقتصادی
تحلیلها نشان میدهد که بحرانهای مالی و رکودهای اقتصادی تأثیر منفی بر قدرت خرید خانوادهها داشته و این موضوع به تدریج میتواند طبقههای مختلف جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال، افراد جوانتر که تازه به عرصه کار وارد شدهاند، معمولاً با چالشهای بیشتری برای جمعآوری ثروت روبهرو هستند. بر اساس تحقیقات اخیر، حتی در entre ردهای از طول عمر اقتصادی، نابرابری در ثروت و درآمد بر جوانان فشار وارد میآورد.
برخی از افراد بر این باورند که دیگر پیکربندیهای مالی مانند قرضها و بدهیها نیز میتوانند در تعریف ثروت دخالت داشته باشند. فردی که با میزان بالایی از بدهی روبهروست، ممکن است با وجود درآمد بالا، به عنوان یک فرد ثروتمند در جامعه قابل شناسایی نباشد.
عوامل روانشناختی
همچنین باید در نظر داشته باشیم که روانشناسی جامعه و نحوهی نگاه به ثروت نیز بر این تعریف تاثیرگذار است. برخی از مطالعهها نشان میدهند که وجود احساس فقر و یا اعتقاد به نابرابری در ثروت میتواند به ناامیدی و نگرانی عمومی در مورد وضعیت مالی جامعه منجر شود. این در حالی است که احساس ثروت و کامیابی میتواند تبعات مثبت سلامت روانی مردم را به همراه داشته باشد.
تجزیهوتحلیلهای طراحیشده
با توجه به اطلاعات و دادههای اقتصادی، به نظر میرسد که میتوان گفت فردی که در آمریکا ثروتمند محسوب میشود، معمولاً باید بیش از ۲۵۰ هزار دلار درآمد سالانه داشته باشد. این میزان به عنوان نقطه عطفی برای مجموعهای از مزایا و امکانات اجتماعی و اقتصادی طبقهبندی میشود.
در نهایت، شناخت این که چه کسی ثروتمند است، نه تنها به عدد و رقمی که در حساب بانکی وجود دارد، بلکه به وضعیت اجتماعی، خانوادگی و روانشناختی افراد نیز بستگی دارد. در این راستا، به هماندیشی و آیندهپژوهی نیاز است تا بتوانیم به درک بیشتری از این مفهوم برسیم.
پس زمینه
ثروت و درآمد در جوامع و کشورها به شدت متفاوت هستند و تعریف دقیق آنها نه تنها به اعداد و ارقام وابسته است بلکه به مفاهیم متغیر اجتماعی نیز مرتبط میباشد. در بسیاری از جوامع، معیارهای گوناگونی برای سنجش و تخمین ثروت و درآمد وجود دارد. در آمریکا، به عنوان یک کشور با زیرساختهای اقتصادی پیچیده، تعاریف دچار تفسیرهای مختلفی هستند. این موضوع به بحث تفاوتهای طبقاتی و اجتماعی و نوسانات اقتصادی نیز ارتباط دارد.
با توجه به شرایط اقتصادی و سوءتفاهمهایی که در جوامع مختلف وجود دارد، بزرگترین چالشی که در این زمینه وجود دارد، آشکارسازی تعریف دقیق و روشن از وضعیت مالی افراد و چگونگی تشخیص آنها به عنوان ثروتمند میباشد.