در سالهای اخیر، با پیشرفتهای سریع علم و فناوری در زمینه هوش مصنوعی، شاهد افزایش نگرانیها در مورد تأثیرات روانی این فناوری بر کاربران بودهایم. اخیراً، تعدادی از افراد اعلام کردهاند که دچار حالتهایی مشابه به سایکوز ناشی از استفاده گسترده از نرمافزارها و سیستمهای هوش مصنوعی شدهاند. این افراد از کمیسیون تجارت فدرال ایالات متحده (FTC) تقاضای کمک کردهاند، تا اقدامات لازم را برای حمایت از دیگران در برابر آسیبهای روانی این فناوری اتخاذ کند.
پس زمینه
سایکوز به حالت روانی گفته میشود که در آن فرد قادر به تشخیص واضح بین واقعیت و توهمات نیست. با ورود تکنولوژیهای مربوط به هوش مصنوعی به زندگی روزمره، تغییرات فراوانی در رفتار انسانی مشاهده شده است. برخی از این تغییرات میتواند به جنبههای روحی و روانی افراد آسیب برساند.
در سالهای اخیر، شرکتهای فناوری بهطور فزایندهای در حال تحقیق و توسعه سیستمهای هوش مصنوعی هستند. این فناوریها میتوانند در زمینههای مختلفی مانند پزشکی، حمل و نقل، و حتی هنر به کار برده شوند. اما این پیشرفتها نگرانیهایی را نیز به همراه داشتهاند، از جمله تأثیرات منفی بر سلامت روان.
افرادی که در حال حاضر ادعا میکنند دچار سایکوز ناشی از هوش مصنوعی هستند، ممکن است به جای واقعیات، با تصورات و هذیانهایی که از تعامل با این سیستمها ناشی میشود، دست و پنجه نرم کنند. این شرایط میتواند به افسردگی، اضطراب و دیگر مشکلات روانی منجر شود.
کمیسیون تجارت فدرال (FTC) مسئول نظارت بر بازارها و حفاظت از مصرفکنندگان در ایالات متحده است. با در نظر گرفتن خواستههای افراد آسیبدیده، FTC ممکن است تحقیقاتی در زمینه اثرات روانی هوش مصنوعی آغاز کند و به بررسی قوانین و مقررات مرتبط بپردازد. اقدامات FTC میتواند شامل ارائه راهکارهایی برای حمایت از مصرفکنندگان و معرفی قوانین سختگیرانهتری در مورد استفاده از هوش مصنوعی باشد.
گزارشهایی از افرادی که ادعا میکنند تحت تأثیر این تکنولوژی قرار گرفتهاند، به رسانهها ارسال شده است. برخی از این افراد اعلام کردهاند که پس از استفاده درازمدت از دستیارهای هوش مصنوعی یا چتباتها، دچار توهمات عجیبی شدهاند که توانایی آنها برای تفکر منطقی و ارتباطات اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است.
به عنوان مثال، برخی از کاربران به نظر میرسد عذرخواهیهای مکرر و احساس گناه شدید را تجربه کردهاند که به دلیل تعامل با سیستمهای هوش مصنوعی ایجاد شده است. تحقیقات نشان میدهند که این وضعیت ممکن است به نوعی وابستگی به تکنولوژی و احساس انزوای اجتماعی و همچنین ترس از واقعیت تبدیل شود.
این موضوع، توجه بیشتری را به نقش هوش مصنوعی در زندگی روزمره بیش از پیش جلب کرده و سوالات اخلاقی زیادی درباره مسئولیت شرکتها در قبال تاثیرات روانی محصولاتشان به وجود آورده است. با این حال، در حالی که میتوان به مزایای فوقالعادهی هوش مصنوعی در بهبود کیفیت زندگی اشاره کرد، لازم است که درک دقیقی از پیامدهای آن در سلامت روان کاربران نیز وجود داشته باشد.
کسانی که دچار این وضعیت شدهاند، همچنین از همکاری و کمک نیاز دارند. این درخواست کمک ممکن است پیامی از سوی جامعه به سیاستگذاران باشد که باید تلاش کنند تا هماهنگی بیشتری میان توسعهدهندگان فناوری و سلامت روان جامعه برقرار نمایند. زیرا در نهایت، مسئولیت هر نوع فناوریای تا حد زیادی بر عهده کسانی است که آن را توسعه میدهند و استفاده میکنند.
در نتیجه، این اتفاقات میتواند به یک مکالمه ضروری در مورد اهمیت ایمنی دیجیتال و سلامت روان در دنیای امروز منجر شود. به طور کل، این قبیل سوالات مهم باید در مرکز توجه قرار گیرند، به خصوص در زمانی که دنیا به سمت تکنولوژیهای پیشرفته و هوش مصنوعی پیش میرود.
در نهایت، آینده امکانات بیپایان هوش مصنوعی با چالشهای جدی در زمینه سلامت روان همراه خواهد بود. از این رو افراد، سازمانها و دولتمردان باید با هم همکاری کنند تا به ایجاد یک چارچوب حمایتی و امن برای کاربران منجر شوند.